تا تو هستی که دستانم را بگیری
آرزو می کنم هر روز زمین بخورم
کاش تابستان ها هم برفی بود
لحظه ی شیرینی که به تو دل بستم
از تو پرسیدم من : تو منی یا من تو
و تو گفتی هر دو ، و به تو پیوستم
گفتم ای کاش پناهم باشی
همه جا و همه وقت تکیه گاهم باشی
و تو گفتی هستم
تا نفس هست کنارت هستم